کبوتر پرشی تهران kabootarpareshi کبوتر-کبوتر پرشی -کبوتر پاکستانی-کبوتر ایرانی-کبوتر خارجی-مطالب و عکس کبوتر پرشی ایرانی و خارجی-کبوتر پاکستانی-کبوتر خارجی-مشخصات کبوتر پرشی-عکس کبوتر-کفتر-کبوتر-شناخت کبوتر پرشی-کبوتر فروشی-Pigeon-سو و پرش و رنگ و نقش در کبوتر-اصطلاحات کبوتر-راه یابی کبوتر-روایت در مورد کبوتر-نگهداری کبوتر-جوجه کبوتر-
|
خداوندا ، در این عید فرخنده وتقدیر دوستان را در سال آینده به گونه ای قرار بده که در پایان سال [ چهارشنبه 93/12/27 ] [ 12:0 عصر ] [ ]
[ نظر ]
1_از سلامت کبوتر اطمینان حاصل کنید تا که مریض نباشد یا شکستکی و فلج شده نباشد ناقص یا معیوب نباشد پیر نباشد زیرا کبوتر معیوب وقت تلف کنی هست 2_ کبوتر هیکل بزرگی نداشته باشد بهتر است کبوترانی با هیکل مناسب نگهداری کنید سعی کنید گرد کبوتر انتخاب کنید 4_ چشمهای کبوتر حالت برامده باشد رنگ چشم سفید باشد شفاف و درشت باشد که خود مبحث طولانی دارد [ جمعه 93/12/8 ] [ 12:0 عصر ] [ ]
[ نظر ]
در عزایت این دل دیوانه مى سوزد هنوز شمع، خاموش ست و این پروانه مى سوزد هنوز در میان سینه، قلب داغدار شیعیان از براى محسن دُردانه، مى سوزد هنوز
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: پاداش خوشرویی در برابر مؤمن بهشت است، و خوشرویی با دشمن ستیزه جو، انسان را از عذاب آتش باز می دارد . (بحار الانوار ، ج 75 ، ص 401)
آغاز مصیبت پس از خیانت سقیفه و تعیین خلیفه ناحق مسلمین عده ای از اصحاب که مخالف با خیانت سقیفه بودن در منز ل دخت گرامی رسول خدا تحسن کردند. اما بعد.. ابوبکر ، قنفذ را نزد امیر الومنین(ع) فرستاد و عده ای کمک نیز به همراهش قرار داد . او آمد تا در خانه حضرت و اجازه ورود خواست ، ولی حضرت به آنان اجازه نداد . اصحاب قنفذ نزد ابوبکر و عمر بازگشتند در حالیکه آنان در مسجد نشسته بودند و مردم اطراف آن دو بودند و گفتند: به ما اجازه داده نشد. عمر گفت: بروید ، اگر به شما اجازه داد وارد شوید و گرنه بدون اجازه وارد شوید . آنها آمدند و اجازه خواستند . حضرت زهرا(س) فرمود: « به شما اجازه نمی دهم بدون اجازه وارد خانه من شوید» همراهان او بر گشتند ولی قنفذ ملعون آنجا ماند . آنان به ابوبکر و عمر گفتند: فاطمه چنین گفت، و ما از اینکه بدون اجازه وارد خانه اش شویم خودداری کردیم . عمر عصبانی شد و گفت : ما را با زنان چه کار است
دفاع امیر الومنین(ع) از حضرت زهرا(ع)
علی (ع) ناگهان از جا برخاست و گریبان عمر را گرفت و او را به شدت کشید و بر زمین زد و بر بینی و گردنش کوبید و خواست او را بکشد ولی سخن پیامبر (ص) و وصیتی را که به او کرده بود بیاد آورد و فرمود:« ای پسر صهاک، قسم به آنکه محمد را به پیامبری مبعوث نمود، اگر نبود مقدری که از طرف خداوند گذشته و عهدی که پیامبر با من نموده می دانستی که تو نمی توانی به خانه من داخل شوی»
شهادت حضرت زهرا(س) و محسن (ع) قنفذ ملعون حضرت فاطمه(ع) را با تازیانه زد آ« هنگام که خود را بین او و شوهرش قرارداد، و عمر پیغام فرستاد که اگر فاطمه بین تو و او مانع شد او را بزن.(خداوند لعنتش کند) قنفذ ملعون با غلاف شمشیر به فاطمه زهرا(س) حمله کرد و ضربه ای به او زد او را به سمت چهار چوب در خانه اش کشانید و در را فشار داد بطوری که استخوانی از پهلویش شکست و جنینی سقط کرد، و همچنان در بستر بود تا در اثر همان شهید شد در روایتی منسوب به امام صادق(ع) آمده است که آن حضرت فرمود: آنچه که باعث قتل مادرم سلام الله علیها شد همان غلاف شمشیری بود که قنفذ بر او زد. روایت دیگر: سر انجام ، با آوردن هیزم خانه وحی مورد هجوم قرار دادند و حرمتش را شکستند . فاطمه زهرا(س) برای پاسخ، پشت در خانه حاضر شد که ناگهان در خانه باز شد و فاطمه(س) برای حفظ خود از چشم نامحرمان به پشت در پناه برد ، در این لحضه عمر بن خطاب با لگد چنان به در کوبید که فاطمه زهرا(س) بین در و دیوار قرار گرفت و فریاد زد: به خدا بچه ای که در رحم داشتم. [ جمعه 93/12/1 ] [ 12:0 عصر ] [ ]
[ نظر ]
|
|
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |